عمق یک بی قراری
یانور... دلم برای خود واقعی ت تنگ شده... خیلی تنگ..... خیلی خیلی تنگ... پ.ن:می خوام باهات صحبت کنم...سرت داد بزنم.. بغلت کنم و بعد زار بزنم..... پ.ن:خوبه ک اینجا مال خودمم..... حرفای خودمه... بدون هیچکس.... فقط تو داریش...که نمیای.... خداروشکر که هنوز اسمت ب عنوان خواهرم هست.... دوست دارم... همین....
نوشته شده در جمعه 94/4/12ساعت
6:35 عصر توسط نگاه آسمانی| نظرات ( ) |